ورزیدن کودک جهت اهل خود و دادن ایشان را آنچه خواهند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ورزیدن. (آنندراج) : عاطی الصبی اهله معاطاه، ورزید و کسب کرد آن کودک جهت کسان خود و داد ایشان را آنچه خواستند. (ناظم الاطباء) ، کسی را خدمت کردن. (تاج المصادر بیهقی). خدمت کردن و نگاه داشتن حق کسی. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خدمت کردن. (آنندراج) ، چیزی فا کسی دادن. (تاج المصادر بیهقی). عطا نمودن. عطاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). چیزی به کسی دادن. (از اقرب الموارد). دادن. (آنندراج) ، همدیگر گرفتن. (منتهی الارب). از همدیگر گرفتن. (ناظم الاطباء)