به عاریت داده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). معار، یا عین معار، یا مستعاره مال عاریه است. (فرهنگ علوم نقلی دکتر سجادی) : اشعار من آن است که در صنعت نظمش نه لفظ معار است و نه معنیش مثنا. مسعودسعد. - معار له، آنکه بدو عاریت داده اند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به اعاره شود از ’ع ور’، اسب لاغر کرده بعد فربهی، یا اسب برکنده موی دنب و فربه. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج) ، اسب به چرا گذاشته و به علف داشته. (منتهی الارب ذیل ’ع ی ر’). (از ناظم الاطباء)