جدول جو
جدول جو

معنی مطهر

مطهر(مُ طَهَْ هََ)
پاک کرده شده. (آنندراج). پاک و پاکیزه. (ناظم الاطباء). پاکیزه. پاک. نمازی کرده. نمازی شده. پاک گشته. مقدس. منزه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
ز رحمت مصور ز حکمت مقدر
به نسبت مطهر به عصمت مشهر.
ناصرخسرو.
دریای محیط است در این خاک معانی
هم در گرانمایه و هم آب مطهر.
ناصرخسرو.
مطهر گشتن نفس تو آن است
که داند کز تو ناید جز مطهر.
ناصرخسرو.
منم بر زبان و دل خویش ایمن
ز زلت مصفا ز شبهت مطهر.
عمعق بخاری.
وصفش مطهر است چو قرآن که خواندنش
بر پاک تن حلال بود بر جنب حرام.
خاقانی.
سنگ تهمت نگر که دست یهود
بر مسیح مطهر اندازد.
خاقانی.
گوگرد سرخ و مشک سیه خاک و باد اوست
باد بهشت زاده ز خاک مطهرش.
خاقانی
لغت نامه دهخدا