جدول جو
جدول جو

معنی مطارح

مطارح(مَ رِ)
جمع واژۀ مطرح. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ مطرح است به معنی جای انداختن چیزی. (کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 904).
- مطارح انوار، نزد منجمان انظاری است که ’قسی’ آن انظار از معدل النهار باشد میان افق حادث کوکب و نصف النهار حادث و دو دایرۀ میل که یکی از آن ثلثی از قوس النهار حادث جدا کند و یکی ثلث قوس اللیل. (کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 904).
- مطارح شعاعات، نزد منجمان انظاری است که قسی ّ آن انظار از معدل النهار باشد، واقع میان افق حادث آن کوکب و عظیمه که ثلث یا ربع یا سدس از معدل النهار فصل کند و قطب این عظیمه بر مدار یومی باشد که به قطب حادث آن کوکب گذرد و در جهت عرض افق حادث آن کوکب بود. (کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 904)
لغت نامه دهخدا