جدول جو
جدول جو

معنی مضیض

مضیض
(ضَ غَ)
اندوهمند گردانیدن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، مضت العنز مضیضاً، آب خورد آن ماده بز و هر دو لب را فشار داد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، رنجیدن وسوختن از مصیبت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا