از ’ض رر’، یکدیگر را گزند رسانیدن. (زوزنی). یکدیگر گزند کردن. (تاج المصادر بیهقی). گزند رسانیدن یکدیگر را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). گزند و زیان رسانیدن یکدیگر را. (ناظم الاطباء) ، با یکدیگر خلاف کردن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). خلاف کردن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نزاع و خلاف کردن. (آنندراج) ، بمعنی مضایقه. (زوزنی). با کسی تنگ فراگرفتن کار. (تاج المصادر بیهقی) ، جمع کردن میان دو یا سه زن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)