کسی که صلاح کار را می نگرد. (ناظم الاطباء). آنکه صلاح کار و مقتضای حال ببیند و دریابد. صواب بین. راه از چاه دان: ننهد پای تا نبیند جای هرکه را چشم مصلحت بین است. سعدی. - امثال: مصلحت خوب است اما مصلحت بینش بد است. ، عاقل و زیرک و هوشیار. (ناظم الاطباء) : دلی همدرد و یاری مصلحت بین که استظهار هر اهل دلی بود. حافظ. ، کارگزار. (ناظم الاطباء)