جدول جو
جدول جو

معنی مصاباه

مصاباه(ضَبْءْ)
خواندن بیت را و راست نکردن، بر روش بایست جاری نکردن سخن را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، در نیام کردن شمشیر را مقلوب. (منتهی الارب). شمشیر کژ در نیام کردن. (تاج المصادر بیهقی). شمشیر را مقلوباً در نیام کردن، و همچنین است در نیزه، یعنی آن را مقلوباً در جلد نهادن. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، کج کردن نیزه و مانندآن را برای زدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، کج و مایل گردانیدن بنا را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، برگردانیدن شتر لبها را وقت آب خوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). یقال: صابا البعیر مشافره
لغت نامه دهخدا