معنی مشوک مشوک (مُشْ وِ) خاردار. (یادداشت مؤلف). خاردار و بسیارخار. یقال: نبات مشوک و شجره مشوکه و مکان مشوک، ای کثیرالشوک فیه السحاء و القتاد و الهراس. (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد). مشوکه. (ناظم الاطباء). رجوع به مشوکه شود لغت نامه دهخدا