پسندیده و ستوده. (غیاث) (آنندراج). مقبول شده در درگاه خدای تعالی جل شأنه. سپاس داشته شده و ستایش شده و ستوده شده و شکر کرده شده و سزاوار ستایش و سپاس و حمد و پسندیده و پذیره و مقبول و خوش آیند. (ناظم الاطباء) : و من اراد الاّخره و سعی لها سعیها و هو مؤمن فاولئک کان سعیهم مشکوراً. (قرآن 19/17). کریم طبعی آزاده ای خداوندی که خلق یکسر از او شاکرند و او مشکور. فرخی. مگر باری ز من خشنود گردد بود در کار من سعی تو مشکور. فرخی. گر تو سوی سور میروی، رو روزت خوش باد و سعی مشکور. ناصرخسرو. ای به هر فضل ذات تو ممدوح وی به هرخیر سعی تو مشکور. مسعودسعد. گرچه گفتار من بلند آمد او بدان نزد خلق مشکور است. مسعودسعد (دیوان ص 44). موقع منت اندر آن هرچه مشکورتر باشد. (کلیله و دمنه). او در اطفای آن جمره و تسکین فتنه آثار مأثور و مساعی مشکور نمود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 437). از مساعی حمید و مآثر مرضی و مشکور... (سندبادنامه ص 7) ، (اصطلاح علم حدیث) هرگاه در مورد راوی به کار رود مفید مدح است، و بعضی گفته اند مشعر بر موثوق بودن اوست