مشک افشان. مشک بیزنده. غربال کننده مشک. کنایه از هر چیز خوب با رائحۀ مطبوع: بزان بادش از زلفک مشک بیز همه ره چو از نافه بگشاده زیز. اسدی (گرشاسبنامه چ حبیب یغمایی ص 224). به توخوشدل دماغ مشک بیزم ز تو روشن چراغ صبح خیزم. نظامی. شده گرم از نسیم مشک بیزش دماغ نرگس بیمارخیزش. نظامی. عبیر ارزان ز جعد مشک بیزش شکر قربان ز لعل شهدخیزش. نظامی. پیوند روح میکند این باد مشک بیز نزدیک نوبت سحر است ای ندیم خیز. سعدی