معنی مشعل
- مشعل(مِ عَ)
- پالونه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مشعال. صافی. (از اقرب الموارد) ، خنور از چرم که در وی نبیذ کنند. ج، مشاعل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مشعال. چیزی که اهل بادیه قطعاتی از چرم را به هم دوزند و بر چهار پایه از چوب استوار کنند شراب را، چه آنان را آوند شیشه ای نباشد. ج، مشاعل. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط)
