جدول جو
جدول جو

معنی مشتی

مشتی(مِ)
نوعی از حریر خام باشد که آن را به غایت نازک ولطیف ببافند. (جهانگیری). نوعی از جامۀ لطیف و حریر نازک باشد. (برهان). نوعی از جامۀ حریر به غایت نازک و لطیف. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (از آنندراج). جامه ای که پارچۀ آن لطیف و نازک باشد و پارچۀ لطیف پنبئین و یا ابریشمین. (ناظم الاطباء) :
برافکند ای صنم ابر بهشتی
زمین را خلعت اردیبهشتی
زمین بر سان خون آلود دیبا
هوا بر سان نیل اندوده مشتی.
دقیقی (از انجمن آرا و آنندراج).
بستی قصب اندر سر، ای دوست به مشتی بر
یک بوسه بده ما را امروز به دستاران.
عسجدی (ایضاً)
لغت نامه دهخدا