جدول جو
جدول جو

معنی مشاهده کردن

مشاهده کردن
(شِ کَ دَ)
مشاهده نمودن. (ناظم الاطباء). مشاهدت کردن. دیدن. نگریستن. معاینه کردن: چشم اقبال پشت نصرت در نصار فتح مشاهده نکرده است. (سندبادنامه ص 16). شجاعت و دلاوری اسکندررا که مرهً بعد اخری مشاهده کرده بودند میدانستند. و در واقع او را بهادری و پهلوانی موروثی بود. (ظفرنامۀ یزدی ج 2 ص 412). و رجوع به مشاهدت کردن شود
لغت نامه دهخدا