رویاروی سخن گفتن. (منتهی الارب) (زوزنی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از ناظم الاطباء). روبه رو شدن و روبه رو سخن گفتن. (آنندراج) (غیاث). روفاروی کردن. (تاج المصادر بیهقی، نسخۀ خطی کتاب خانه مؤسسۀ لغت نامه ص 202) ، همدیگر لب راقریب کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). لب را نزدیک گردانیدن. (ناظم الاطباء). نزدیک گردانیدن فلان لب خود را به لب فلان و خطاب کردن او از دهان به دهان. (از اقرب الموارد) ، نزدیک گردانیدن چیزی را. یقال: شافه البلد و الامر، ای داناه . (منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). نزدیک شدن به شهر و به کار. (ناظم الاطباء) ، (اصطلاح حدیث) محدثان مشافهه را بر اجازت حدیثی که لفظاً گفته شده باشد اطلاق کنند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 806)