سر استخوان نرم که توان خائید آن را. ج، مشاش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رأس العظم الممکن المضغ. (بحر الجواهر). و رجوع به مشاش شود، زمین سخت که درآن چاهها کنند و پس آن بندی گذارند که چون چاه پر گردد آن زمین سیراب و تر شود، پس هرگاه دلوی آب برگیرند از آن آبی دیگر بجایش فراهم آید، راهی که در آن خاک و سنگریزه های نرم باشد، کوهی که در آن چشمه های جوشان و روان باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)