معنی مسیک
- مسیک (مِسْ سی)
- بخیل. (اقرب الموارد). مرد زفت. (منتهی الارب) (آنندراج). مرد زفت و بخیل. (ناظم الاطباء). شدیدالبخل. کثیرالامساک. (یادداشت مرحوم دهخدا). مسیک. و رجوع به مسیک شود، بسیار آبگیر. (آنندراج) (منتهی الارب) : سقاء مسیک، خیک بسیار آبگیر. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
