معنی مسود مسود(مُسْ وَدد) سیاه شده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سیاه روی از غم و اندوه و رنج. (ناظم الاطباء). سیاه. (آنندراج) : و اًذا بشر أحدهم بالأنثی ̍ ظل وجهه مسوداً و هو کظیم. (قرآن 58/16) لغت نامه دهخدا