جدول جو
جدول جو

معنی مسطار

مسطار
(مِ / مُ)
نوعی از می که خورنده را بر زمین افکند یا شراب ترش یا شراب تلخ و مرّ یا شراب نوساخته. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). شراب به دست افشردۀ زود مست کننده. (الفاظ الادویه). خمر نارسیده. (فهرست مخزن الادویه). شرابی که شش ماه بر آن نگذشته باشد یا شراب ترش شده. (از بحر الجواهر). نوعی از شراب که به ترشی زند. (صحاح). شرابی که در وی ترشی باشد. (دهار). برخی خمر ترش را گویند و بعضی گفته اند خمر تازه که طعم او متغیر شده باشد، و گویند که لغت رومی است و در لغت اهل شام متداول شده است و استعمال او در اشعار شعرای آن نواحی نیامده است، و گویند به لغت اهل شام خمری است که نو ساخته باشند از انگوری که بیشتر از همه برسد، و گویند به فارسی او را مشت افشار گویند. (از تذکرۀ ضریر انطاکی). خمر حامض. مسطاره. مصطار، غبار بلندرفته. (منتهی الارب). غبار که به آسمان برخاسته باشد. (از اقرب الموارد) ، معرب از مست کار یا مشت افشار. (بحر الجواهر). مأخوذ از کلمه مست فارسی یا موستوم لاتینی. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا