معنی مسخد مسخد (مُ سَخْ خَ) نعت مفعولی از تسخید. رجوع به تسخید شود، مرد بسته خاطر. (منتهی الارب). خاثرالنفس. (اقرب الموارد) ، زردرنگ گران جسم آماسیده روی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مسخد لغت نامه دهخدا