نعت مفعولی از تستیر. پوشیده. (دهار). پوشیده شده. (از غیاث) (اقرب الموارد). ستیر. مصون. رجوع به تستیر شود: ای گشته چو آفتاب تابان از سایۀ نور خور مستر. ناصرخسرو. پیدا چو تن تو است تنزیل تأویل در او چو جان مستر. ناصرخسرو. سه فرزند دارند پیدا و پنهان ازیشان دو پیدا و دیگر مستر نیاید برون آن مستر به صحرا نهفته، نشسته ست برسان دختر. ناصرخسرو. خدای رازدان کس را ز مخلوق نکرده ست آگه از راز مستّر. ناصرخسرو. شجاعت بهره ای باشد خدائی یلان را در دماغ و دل مستّر. ازرقی. ، کنایه از پنهان و نهان: پاسبان تست نور و ارتقاش ای تو خورشید مستّر از خفاش. مولوی (مثنوی)