نعت مفعولی از مصدر استیناف. رجوع به استئناف و استیناف شود، از سرگرفته. نو. از نو. مجدد. جدید. از سر. - امر مستأنف، کار نو که کسی نکرده باشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). - مستأنف علیه، پژوهش خوانده. (فرهنگ حقوقی). - مستأنف عنه، پژوهش خواسته. (از لغات فرهنگستان). - نبات مستأنف، مستأنف سنه. سنوی. گیاه که یک سال بیش دوام نیارد. نبات که یک سال پاید. (یادداشت مرحوم دهخدا)