معنی مست گردیدن مست گردیدن (شِ / شَ زَ دَ) مست شدن. مست گشتن. انتشاء. استنشاء. تنشی. خذم. نشوه. (از منتهی الارب). رجوع به مست گشتن شود. ، معجب و متکبر و مغرور شدن. و رجوع به مست و مست گشتن و مست شدن شود لغت نامه دهخدا