جدول جو
جدول جو

معنی مسبل

مسبل(مُ سَبْ بَ)
نعت مفعولی از مصدر تسبیل. رجوع به تسبیل شود، درازبروت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). مسبل، مسبل. مسبّل، پیر زشت رو. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، در اصطلاح فقهی، سبیل شده. سبیل قرار داده شده. تملیک العین و تسبیل المنفعه، عین را در تملیک قرار دادن و سود آن را سبیل کردن: و قل مارأیت خاناً أو طرف سکه أو محله أو مجمع ناس فی الحائط بسمرقند یخلو من ماء جمد مسبل. (صورالاقالیم اصطخری)
لغت نامه دهخدا