جدول جو
جدول جو

معنی مساحن

مساحن(مَ حِ)
جمع واژۀ مسحنه. (اقرب الموارد). رجوع به مسحنه شود، سنگ زر و نقره. (منتهی الارب). سنگی است که بدان سنگ طلا و نقره را بشکنند. (اقرب الموارد) ، سنگریزۀ تنک که بدان آهن را تیز کنند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا