شتران ریزه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اشتر خرد. (مهذب الاسماء) ، پسرخوانده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، مردی به قومی چسبیده که نه از ایشان بود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). کسی که خود را به قومی بچسباند و از ایشان نباشد. (ناظم الاطباء) ، شتر که پاره ای از گوش آن بریده معلق گذاشته باشند: بعیر مزنم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، چیزی اندک: شی هء مزنم. (مهذب الاسماء)