معنی مزرد مزرد (مُ زَرْ رَ) زره حلقه. حلقه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : بأسش چون نسج عنکبوت کند روی جوشن خرپشته را و درع مزرد. منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 18). گفتی صرح ممرد است یا جوشن مزرد. (سندبادنامه ص 121) لغت نامه دهخدا