معنی مزاحمت
- مزاحمت(کُ)
- ممانعت و تعرض و معارضه و بازداشتگی، زحمت و تصدیع و آزردگی. (از ناظم الاطباء). زحمت دادن. رنج رسانیدن. زحمت کردن. زحمت رسانیدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). با کسی زحمت کردن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، انبوهی و فشار بر یکدیگر. (ناظم الاطباء) ، تنگی نمودن بر کسی. (از منتخب اللغات) (از غیاث اللغات)
