جدول جو
جدول جو

معنی مزاح

مزاح(مَزْ زا)
بسیارمزاح. فراخ مزاح. مزاح کننده. لوده. چکه. شوخ. بذله گو. بسیارطیبت. بسیارلاغ. آن که بسیار مزاح کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). بسیار لاغ کننده. (ناظم الاطباء) :
به مداحان و مزاحان سعدالملک برخوانم
چو اندر چنگ آن گرگان فتاد از بره بیزارم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا