مروس مروس کاهیده مرزجوش پارسی تازی گشته مرزنگوش (این واژه پارسی است) مرزنگوش. یا مروس اقطی. مرزنگوش. توضیح جزو اول یعنی مروس معرب و مصحف یونانی بمعنی مرزنگوش است و جزو دوم یعنی اقطی که معرب یونانی است بمعانی: دماغه ساحل کنار رود غله و آرد است فرهنگ لغت هوشیار
مروس مروس بکره که رسن او از مجری افتاده و میان بکره و قعو درآویخته باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا