معنی مرود مرود(شَ وَ) ستنبه شدن دیو. (المصادر زوزنی). ستنبه و سرکش گردیدن و یا از همه هم پیشگان سبقت بردن، خوی گرفتن بر چیزی و همیشگی ورزیدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عادت کردن. (دهار). مروده. و رجوع به مروده شود لغت نامه دهخدا