معنی مرغزاری مرغزاری(مَ) منسوب به مرغزار: توسن اسب مرغزاری کز ریاضت بازماند آخور چرب مهنا برنتابد بیش از این. خاقانی (دیوان ص 339). تا شیر مرغزاری نصرت کمین گشاد چاره ز دست روبه محتال درگذشت. خاقانی (دیوان ص 846). و رجوع به مرغزار شود لغت نامه دهخدا