معنی مرغ
- مرغ(شَ وَ)
- گیاه تر چریدن. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). گیاه خوردن چهارپای. (تاج المصادر بیهقی). خوردن چهارپای. (دهار) ، جای گرفتن در گیاه و چریدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، غلطیدن در گیاه. (از منتهی الارب). غالیدن بر گیاه، کفک انداختن شتر. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
