جدول جو
جدول جو

معنی مرض

مرض
(شِ)
بیمار شدن و پراکنده و مضطرب خاطر گردیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج). بیمار شدن. (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی) ، سست نظر شدن چشم از کثرت نگاهبانی های مختلفه. (آنندراج). بیمار شدن و سست نظر شدن چشم. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). سست و ضعیف گشتن چشم از جد و جهد بسیار. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا