جدول جو
جدول جو

معنی مرش

مرش(شَوْءْ)
خدش و شکافتن پوست با سر انگشتان و ناخنها. (از تاج المصادر بیهقی). خراشیدن و سودن به سر انگشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). با سر انگشتان گرفتن همچون نیشگون. (از اقرب الموارد از لسان) ، به سخن رنجانیدن کسی را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا