معنی مرسه مرسه(مَ رَ سَ) رسن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). یک قطعه از مرس. ج، مرس. جج، امراس. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا