معنی مردارسنگ
- مردارسنگ(مُ سَ)
- مردارسنج. مرداسنج. مرداسنگ. رجوع به مرداسنگ شود:
جیفۀ دنیا ندارد پیش ما رنگی که لعل
میشود مردارسنگ از دست استغنای ما.
قبول (از آنندراج).
- امثال:
قیربن قیر زفت بن زفت مردارسنگ، تعبیری مثلی از مردی سخت لئیم و خسیس.
، قسمی خرما در جیرفت. (یادداشت مرحوم دهخدا)
