معنی مرتزم مرتزم(مُ تَ زَ) ترکته بالمرتزم، گذاشتم او را دوسیده بر زمین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (متن اللغه) ، ألصقته بالارض. (اقرب الموارد) ، نقش زمینش کردم لغت نامه دهخدا