جدول جو
جدول جو

معنی مربی

مربی
(مُ رَبْ بی)
پرورنده. تربیت کننده. پرورش دهنده: مربی الفضلا محب الاتقیا. (گلستان). یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را میگفت. (گلستان).
دگر مربی اسلام شیخ مجدالدین
که قاضییی به از او آسمان ندارد یاد.
حافظ.
، آموزگار. استاد. پرورشگر. معلم. که عهده دار تعلیم و تربیت دیگران است: ناچار به خلاف رأی مربی قدمی برفتمی و از سماع حظی برگرفتمی. (گلستان) ، مرباسازنده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا