داروئی است تلخ همچون صبر که به شکستگی ها بمالند و ببندند، بگیرد و درست شود. (ترجمه بلعمی تاریخ طبری). آب منجمد درختی است مغربی شبیه به درخت مغیلان و خاردار و از زخم کردن درخت و گرفتن آب سایل آن حاصل می شود و در اول ترشح سفید است و بعد از خشکی رنگین می شود و بسیار تلخ است وبهترین او مایل به سرخی و تندبوی و سبک وزن و زودشکن صاف است که بعد از شکستن در او سفیدی شبیه به ناخن چیده باشد و این قسم را مر صاف نامند و آنچه در ساق درخت مانند صمغ منجمد گردد مسمی به مرالبطارخ است، وآن زرد می باشد و در خوبی قایم مقام قسم اول است و آنچه از آب افشرده اجزای درخت خشک کنند مایل به سیاهی است و مسمی به مر حبشی است و آن زبون تر از قسم ثانی است و هر چه آب افشرده آن را بجوشانند و خشک کنند بسیار سیاه و تندبو و بدبو و قتال است... و مدر حیض و مسقط جنین و کشندۀ کرم شکم و.. رافع سیلان خون مفرط حیض... و طلای او جهت حفظ جسد میت از تعفن و تعفن زخم ها بغایت مؤثر. (از تحفۀ حکیم مؤمن). صمغی است ازدرخت خارداری که در عربستان روید و شبیه دانه های کوچک سفید یا زردی است خوشبو و طعماً تلخ و از اجزای روغن مقدس می باشد. (قاموس کتاب مقدس). نام صمغ سقزی که از درخت مر حاصل می شود و مر، درختچه ای است از تیره سماقیان و از دستۀ بورسراسه ها که برخی گونه های درختی نیز دارد، این گیاه متعلق به نواحی گرم کرۀ زمین است و بیشتر در حوالی بحر احمر و هندوستان و ماداگاسگار و سنگال می روید. از گونه های مختلف گیاه مذکور که به اسامی مر مکی و مر یهودی مشهورند صمغ سقزی به دست می آید که در طب مورد استفاده است. مور. عوجه. میر. درخت میر. مر صافی. مور آغاجی، مرّ مکی، گونه ای درخت که در افریقا بیشتر می روید و صمغ سقزی که از آن استخراج می شود به همین نام یا مقل مکی مشهور است و آن را مقل و درخت مقل و شجرهالمقل و درخت بذالیون مصری و درخت بذالیون مکی و بدلیون مکی و مر نیز گویند. (از فرهنگ فارسی معین) : مرّ مکی اگر چه دارد نام نکنندش چو شکر اندر جام. طیان. نتواند که بوی گل را ازبوی میعه جدا کند و نه بوی صبر را از بوی مر. (باباافضل، از فرهنگ فارسی معین)