جدول جو
جدول جو

معنی مدنخ

مدنخ(مُ دَنْ نِ)
بسیار پلیدزبان. (منتهی الارب). گستاخ. بی ادب. (ناظم الاطباء). فحاش. (متن اللغه) (اقرب الموارد) ، آنکه در سر وی بلندی و پستی باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : مدنخ الرأس، آن که در سرش ارتفاع و انخفاض باشد. (از متن اللغه) ، آنکه سر خود را پست کند. (آنندراج). آنکه فروتنی می کند و سر خود را پست می نماید. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از تدنیخ. رجوع به تدنیخ شود، ملازم خانه. (آنندراج). آنکه ملازم خانه می گردد. (ناظم الاطباء). رجوع به تدنیخ شود
لغت نامه دهخدا