معنی مدمدم - لغت نامه دهخدا
معنی مدمدم
- مدمدم(مُدَ دِ)
- هلاک و نیست گرداننده. (آنندراج) (از متن اللغه). رجوع به دمدمه شود، درخشم گوینده. (ناظم الاطباء). خشمگینانه با کسی مکالمه کننده. (از متن اللغه). نعت فاعلی است از دمدمه، بر زمین چفساننده چیزی را. (آنندراج) : دمدمه، الزقه بالارض و طحطحه. (متن اللغه). رجوع به دمدمه شود، اندوهگین کننده. (آنندراج) ، عذاب کننده. (از متن اللغه) ، خشمناک. (آنندراج) (ناظم الاطباء). برانگیخته. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا