معنی مدغبج مدغبج(مُ دَ بَ) آماسیده. (منتهی الارب). وارم. (اقرب الموارد). ورم کرده بر اثر چاقی. (از متن اللغه) ، پرخشم. (منتهی الارب) ، هم مدغبجون انفسهم،ای فی نعیم و اکل. (متن اللغه) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا