معنی مداخله گر مداخله گر (مُ خَ / خِ لَ / لِ گَ) که در کار دیگران بی هیچ حقی و بی اجازت آنان دخالت و دست اندازی کند. دولت یا حکومتی که در امور داخلی ممالک کوچکتر و ضعیف دخالت کند لغت نامه دهخدا