معنی مداخل
- مداخل (مُ خِ)
- پشتۀ بلند مشرف بر زمین سیرآب. (منتهی الارب) ، بزرگی که دخالت در کارقوم کند. (از متن اللغه). کسی که مداخله می نماید و داخل در کاری می شود، مصاحب و همدم، درون و داخل. (ناظم الاطباء). رجوع به داخل شود، آکنده و انباشته. (ناظم الاطباء)
