درآینده به آب. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنکه می گذرد از گذرگاه و پایاب رودخانه. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخویض شود، آنکه می شوراند و می آمیزد و برمی انگیزد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
کفچۀ شراب. (مهذب الاسماء). کبچه و یا چیزی که بدان شراب را زنند تا آمیزد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). کبچه و یاچیز دیگر که بدان شراب را شورانند. (ناظم الاطباء)
گوسپند باردار. (منتهی الارب). (ناظم الاطباء) ، شیر مسکه برآورده. (ناظم الاطباء). و رجوع به مخض و مخاض شود از ’خ وض’، فرورفته و خوض کرده در آب. (ناظم الاطباء) (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به خوض شود