جدول جو
جدول جو

معنی مخفق

مخفق
(مُ فِ)
سرجنباننده از خواب و غنودن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنکه سر می جنباند. (ناظم الاطباء) ، مرغ بال زننده در پریدن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، ستارۀ روی آورنده به فروشدن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، صیاد که بی صید بازگردد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جوینده که بی مراد بازگردد. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به اخفاق شود
لغت نامه دهخدا