جدول جو
جدول جو

معنی مخرف

مخرف
(مَرَ)
خرمای چیدۀ تر و تازه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، بستان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، رستۀ میان دو قطار خرمابن که خرماچین از هریک از آنها که خواهد چیدن تواند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، راه فراخ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). راه راست. (از ناظم الاطباء) ، موضع چیدن خرما. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا