جدول جو
جدول جو

معنی مختلط

مختلط
(مُ تَ لِ)
آمیخته. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) :
از خود ای جزو ز کلها مختلط
فهم میکن حالت هر منبسط.
مولوی.
ورجوع به اختلاط شود.
- جمل مختلط، شتر که پیه با گوشت وی آمیخته باشد از فربهی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). ناقه مختلطه کذلک. (منتهی الارب).
، کار درهم و پریشان. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) و رجوع به اختلاط شود، مضطرب. (ناظم الاطباء) ، دشوار و مشکل، مبهم و نامعلوم. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا