معنی مختتم گشتن مختتم گشتن (شَ بُ دَ) بپایان برده شدن: موائد اطعمه گوناگون و انواع خورشها از حیز اندازه و قیاس بیرون، به محل صرف رسید، و به دعوات صالحات مختتم گشت. (ظفرنامۀ یزدی ج 2 ص 400). و رجوع به اختتام شود لغت نامه دهخدا